این برنامه با شعری سرودهی اوکتاویوپاز به نام «باد و آب و سنگ» با ترجمهی احمد شاملو و از کتاب «همچون کوچهای بیانتها»، معرفی و خوانش بخشی از رمان «خسرو خوبان» نوشتهی زندهیاد رضا دانشور، بخش کافهرادیو و گفتوگو با «هلیا بنده» هنرمند رقصندهی ساکن هلند و بخش «روی پردهی نقرهای» با آتوسا اخوان بهروز میشود.
.و اما مختصری در مورد «خسرو خوبان» نوشتهی رضا دانشور:
همزمان با آغاز جنگ ایران و عراق یکی از هیأتهای تحقیقاتی وابسته به «انجمنهای اسلامی پژوهش اسناد» پروندهای پیدا میکند که بیشتر به افسانهای عتیق میماند، مجهول و پر از رمز و راز. در این پرونده به جایی نزدیک البرز به نام «کهندژ» اشاره میشود، که تقسیم شده به کهندژ بالا که امامزادهای دارد و کهندژ پایین. همزمان با این کشف، راوی که بازنشستهی «انجمن آثار ملی» است و خانهای مقابل کمیتهی محل دارد از پنجره شاهد شلاق خوردن مردی میشود که متهم است به «شاهنامهسرایی در عصر انقلاب». این مرد منشی دادگاه است که حکایت خسرو خوبان را جمع کرده و در چاپخانهای آن را به صورتی ارزان منتشر کرده. این نوشته، با روایت بهرام راستین یا خسرو خوبان آغاز میشود از زمانی که پدرش به زابل رفته و در آنجا با اسکندر و جبرئیل آشنا شده تا زمانی که مادرش در هامون افتاده و همان شب نجات او از هامون و بعد از عشقبازی طولانیاش با پدر، مادر بار گرفته و فرزندش شده: بهرام راستین که گاهی پدر شک میکند آیا این پسر واقعاً حاصل نطفهی اوست.
بعد از حوادث بسیاری که برای بهرام راستین اتفاق میافتد، بهرام با رودابه، دختری از کهندژ بالا همبستر میشود. فرزند بهرام سالها در شکم رودابه میماند تا بعد از سالیان دراز کودک جان میگیرد. کودکی که نام او هم میشود: «خسرو خوبان». پایان رمان اما فقط شکست بهرام نیست، دیوانگان امامزادهی کهندژ بالا را خراب میکنند و بهمنِ قرنها بر سر کهندژ میریزد و محوش میکند.
در این کتاب عرصهی میان خیال و واقعیت مشخص نیست. خیالها همانقدر واقعی هستند که واقعیتها خیالی به نظر میرسند. دانشور در این کتاب سایهی سنگی تاریخی را آفریده که بر ایران سنگینی میکند. زبان دانشور هم در این رمان زبانی بسیار روان ودرست و مطابق با فضای خاصی است که خلق میکند.
بهروز شیدا منتقد ادبی در کتاب «در سوگ آبی آبها» در جستاری به نام: «تاریخ از منظر اسطورهها» به این کتاب میپردازد و مینویسد: «خسرو خوبان آمیزش غریب اسطوره و تاریخ است؛ رویا و واقعیت؛ خواب و بیداری. حکایت هستی همهی نمونههای آرمانی یک قوم که در وجود مردی از زمان ما هستی دوباره یافتهاند».
و مختصری هم در مورد میهمان بخش کافهرادیو، «هلیا بنده»:
خانم هلیا بنده متولد شیراز است. رقص را شانزده سال پیش آغاز کرده و از حدود ده سال پیش به طور تخصصی به رقص ایرانی پرداخته. این هنرمند ایرانی در کنار تدریس و اجرای رقص ایرانی در کشورهای مختلف دنیا، در آموزشگاهش در هلند، به عنوان طراح و مربی رقص و هنرمند صحنهای فعالیت میکند. او رقص ایرانی را ترکیبی میداند از زیبایی به همراه قدرت و احساس.
هلیا بنده با هنرمندان مختلفی در سطح جهان به اجرای رقص پرداخته است و پنجشنبهی گذشته 28 آوریل به دعوت بنیاد سخن آزاد در فرهنگسرای سینا در مونترال به هنرنمایی پرداخت.
پیروز باشید