این برنامه با شعری از یداله رؤیایی، از کتاب «لبریختهها»، لوح اول از کتاب «گیلگمش» با برگردان احمد شاملو و بخش «روی پردهی نقرهای» با آتوسا اخوان بهروز میشود.
و اما مختصری در مورد «گیلگمش»:
«گیلگمش» حماسهای است که در دوازده لوح به زندگی گیلگمش، از قدیمیترین پادشاهان سلسله ی سومریان در اوروک میپردازد.
در این داستان گیلگمش جهانفرزانهای است که راز همه چیز را میداند، دو پاره از او خداست و یک پارهاش آدمی است، به زورمندی همچون نرگاو وحشی است و همراهانش باید همیشه آمادهی اجرای فرمانهای او باشند و دختری را هم که بخواهد تصاحب کند به هر قیمتی به چنگ میآورد. به همین دلیل است که مردم شکایت بر خدایان میبرند و اَنو به اَرورو میگوید حالا که گیلگمش را او ساخته، خود او هم باید چارهای بیاندیشد. ارورو هم از مشتی خاک رس انکیدو را میآفریند، پهلوانی زیبا که نه زن را میشناسد نه زندگی را. فقط با جانوارن دمخور و سرخوش است و همین هم او را در تقابل با صیادی قرار میدهد که نمیتواند دام بگسترد چون انکیدو همهی دامها را برمیچیند! صیاد به نزد گیلگمش میرود. گیلگمش به او یکی از دختران شادی را میبخشد تا بر سر راه انکیدو قرار دهد. زن خود را به انکیدو مینمایاند و بعد انکیدو را راهی اوروک میکند تا با گیلگمش رودررو و پنجه در پنجه شود. کارزار اما به نفع گیلگمش رقم میخورد و بعد هر دو با هم یار میشوند، همان چیزی که انکیدو در تنهایی خود دنبال آن بوده. داستان گیلگمش قصهی انسان است و تنهایی او و مرگ، به عنوان تقدیری گریزناپذیر نقش مهمی در تنهاشدن یا شاید هم تنهاکردن انسان دارد.
اما افسانهی گیلگمش را برای اولین بار آستن هنری لیارد Austen Henry Layard در بینالنهرین در سال 1839 کشف میکند. در سال 1853 کتابخانهی نینوا به همت هرمزد رسام باستانشناس بریتانیایی آشوری تبار از آشوریان کرمانشاه از دل خاک بیرون میآید. و کار خواندن الواح آغاز میشود. در سالهای 1928 تا 1930 متن آشوری به وسیلهی کمپل تامسون Kampbell Thompson برگردانده میشود، در سال 1965 لوحهای دیگری پیدا میشود و هنوز حرف و بحث در مورد این الواح بین باستانشناسان ادامه دارد. و جالب اینجاست که ریشهی تمهایی که در این حماسه ذکر میشود مثل خواب دیدن و آفرینش از گل رس در افسانههای سامی بعد از این تاریخ هم آمده است.
از داستان گیلگمش دو ترجمه به زبان فارسی هست: یکی ترجمهی دکتر داوود منشیزاده که بر اساس ترجمهی آلمانی این دوازده لوح انجام شده و یکی هم ترجمهی شاعرانهی احمد شاملو از برگردان فرانسوی متن است که شاملو از آن با عنوان «نسخهی نینوا» نام میبرد و نام این کتاب در شناسنامهی نسخهی فارسی کتاب، «ادیان خاور نزدیک» ذکر شده، هرچند شاملو یک بار هم در شمارهی 16 کتاب هفته، بر اساس متنی فرانسوی و همینطور ترجمهی منشیزاده، متنی قیاسی از گیلگمش را به زبان فارسی منتشر کرده که هر دو روایت شاملو با تصویرسازی مرتضی ممیز در سال 1382 در کتاب «گیلگمش» توسط نشر چشمه به چاپ رسیده.
تلفظ اسامی هم مطابق «فهرست اسامی» کتاب است.
پیروز باشید