این برنامه با شعری از زندهیاد محمدعلی سپانلو به نام «میوه» و بخشی از داستان بلند «زنی در استانبول» نوشته ی علیاصغر بهروز میشود.
زنی در استانبول داستان عشقی است که به اجبار از مرزهای جغرافیایی خودش آواره شده و میعادگاه بوسهها دیگه تجریش نیست، دیگر مزار فروغ نیست، جایی است در اتصال دو میان قاره تا تبعید عاشقان و همینطور تنهایی آنها بر کاغذ نقش ببندد.
لینک تهیهی کتاب: +