در این یکصدمین برنامهی رادیو سعی کردهام به یاد بیاورم؛ سعی کردهام به یاد بیاورم مترجمی بود به نام «احمد میرعلایی» که جان گذاشت برای فرهنگ مملکتش و دست آخر هم در یک خیابان سرد پاییزی تمام کرد. اصلاً پاییز ایرانی سالهاست که فصل یادآوری است؛ روی هر برگ خزان رسیده که پا میگذاری تلخی قتل یک بهار زنده میشود.
سپاس ویژه از آقایان رضا فرخفال و کیوان مهجور برای حضورشان در این برنامه، یکی از بولدر آمریکا و دیگری از مونترال کانادا که با حوصله و دقت در مورد رفیق قدیمی خود، احمد میرعلایی گفتند، و ممنون از شما که میشنوید و میگذارید بقیه هم بشنوند تا همه با هم به یاد بیاوریم نوزده سال پیش همین روزها و شاید همین شبها یک قلم زیر برگهای پاییزی خیابان میر اصفهان گم شد.